۱۳۸۶ اسفند ۲۷, دوشنبه

سكوت




دلتنگ تر از اين و دورتر از اين با تو نبودم
چه خوب که دوست منى
چرا نم ِ چهره ات به من نزديک است ؟
چرا فکرى براى صداى شعرت نمى کنى ؟
من رفيقى دارم بزرگ
خيابانى است پردرخت
که با هر سياستى ، نامش عوض نمى شود
............
اين روزها دلتنگي ها اين روزها تنهايي
همه چيز به پايان مي رسد
و من چه زود تباه مي شوم......
زخم تنهاي تنم تنها بود....

هیچ نظری موجود نیست: